ارسال
شده توسط م-ر در 90/7/13 10:59 صبح
مجردی تـلـخ است یا شیـریـن ؟!
ازدواج بیرون آمدن از پوسته تنهایی است، وقتی مجردی در لاک تنهایی فرو رفته ای؛ ازدواج شریک کردن یک نفر دیگر در همه زندگی خودت است، وقتی مجردی شریکی نداری؛ ازدواج تولد یک خانواده جدید است، وقتی مجردی خانواده ات همانی است که بود؛ ازدواج هویتی جدید برای مرد و زن است، وقتی مجردی چیزی جز دختر یا پسر خانواده نیستی؛ ازدواج یک دنیا وظیفه و تعهد است، وقتی مجردی، وظیفه و تعهد زیادی نداری و دوران پس از ازدواج با زمانی که مجردی از زمین تا آسمان فرق دارد.
باید پای حرف تمام افراد متاهل و مجرد نشست و صحبت هایشان را مو به مو گوش داد و آنوقت نتیجه گرفت که دنیای تاهل جذاب تر است یا دنیای تجرد، البته اگر همه آنهایی که سفره دلشان را پهن کرده اند راست گفته باشند و از احساسات واقعی شان پرده برداشته باشند.
بیشتر آدم ها هیچ وقت از شرایطی که دارند راضی نیستند، آنها هر وقت به چیزی می رسند باز هم افسوس گذشته را می خورند یا نگاهشان به داشته های دیگران است، پس وقتی از ازدواج و تجرد هم حرف می زنند دچار همین حس می شوند برای همین است که حرف آدم ها در مورد این دو دوره از زندگی را نمی توان ملاک قضاوت صد درصدی قرار داد؛ ولی فارغ از این بحث ها آنچه که نمی شود در آن شک کرد مزایایی است که به واسطه ازدواج سهم آدم ها می شود و محدودیت هایی که پس از ازدواج دست و پای آدم ها را می بندد.
وقتی ازدواج می کنی از زندگی قبلی ات کنده می شوی از تمام چیزهایی که پدر و مادرت برایت خواسته اند و همه شان دلخواهت نبودند، آن وقت خودت خانم یا آقای یک خانه می شوی درست مثل پدر و مادرت با همان خوبی ها و البته بدی ها و نقص هایی که نمی خواهی میراث دارشان باشی.
وقتی ازدواج می کنی اگر عاشق همسر و زندگی جدیدت باشی، طعم خوش زندگی 2 نفره را حس می کنی و حاضر نمی شوی دیگر به دوران تنهایی ات برگردی؛ دورانی که مجرد بودی و هیچ وقت هویت جداگانه ای از خانواده ات نداشته ای. وقتی ازدواج می کنی دیگر خودت هستی و همسرت با یک دنیا مسوولیت و تعهد که هیچ کس جز خودت و او نباید زیر بارشان برود.
در خانه متاهلی همه وظایف روی دوش زن و مرد خانه است و بهتر می شود اگر آنها خودشان دست به دست هم، کارها را پیش ببرند چون انتظار کمک از دیگران فقط به زیبایی و استقلال زندگی متاهلی ضربه می زند.
اگر حاصل این ازدواج، فرزند یا فرزندانی هم باشد دیگر شرایط پیچیده تر می شود، ولی با وجود همه این پیچیدگی ها زندگی متاهلی معجزه ای دارد که دوران تجرد با همه آزادی ها و خوشی هایش به پای آن نمی رسد، البته اگر تو بازیگر ازدواجی موفق باشی و در کنار همسرت دومین بال یک پرنده برای پرواز رو به سوی اوج باشی.
تجرد؛ فرصتی برای رشد
همانقدر که یک ازدواج خوب می تواند آدم ها را رشد بدهد دوران مجردی هدفمند هم می تواند باعث اوج گرفتن آنها بشود. اگر در یک خانواده مهربان و وظیفه شناس که همه اعضای آن به خاطر خوشبختی هم تلاش می کنند به دنیا آمده باشی و خودت هم اینگونه آفریده و رشد کرده باشی حتما دوران تجرد خوبی خواهی داشت.
تا وقتی یک دانش آموز هستی و وظیفه ای جز ساختن خودت نداری ماندن در خانه پدر و مادر فرصت خوبی است که تا می توانی رشد کنی و برای روزهای بهتر آماده شوی. وقتی راه دانشگاه و داشتن حرفه ای مناسب را هم در پیش گرفتی مجرد بودن می تواند عصای دستت برای پیشرفت باشد چون آن وقت هم دغدغه ای جز موفق شدن نداری.
در دوران مجردی می شود آرزوهای خوبی برای آینده طراحی کرد، می شود در دنیای نیامده آینده، نقش شاهزاده ای را بازی کرد که همه چیز وفق مرادش پیش می رود و کسی سر راهش پیدا نمی شود که مانع بتراشد و سنگ اندازی کند. در این دوران می شود تا جایی که ممکن است خوشحال بود و از نعمت زیر سایه پدر و مادر بودن استفاده کرد.
اما این احساسات زیبا هم تا زمانی خوب هستند و رویاها تا یک سنی آدم ها را ارضا می کنند، شاید وقتی ما آدم ها به این مرز احساسی می رسیم همان زمانی باشد که تاریخ مصرف دوران مجردی تمام شده و حس تاهل از زیر پوسته کهنه تجرد قصد خودنمایی دارد.
متاهل بودن به معنی رسیدن به همه چیز نیست، همان طور که مجرد بودن باعث از دست دادن همه چیز نمی شود و مجرد ماندن باعث خوشبختی مطلق نمی شود، درست مثل اینکه ازدواج کردن موجب سعادت ابدی نمی شود. کسی که مجرد است یا متاهل خوشبخت یا بدبخت مطلق نیست چون چه تجرد و چه تاهل، دو دوره از زندگی است که بسته به اینکه چگونه به آن نگاه کنی می تواند تلخ یا شیرین باشد.