سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انرژی ها

ارسال  شده توسط  م-ر در 90/9/28 2:11 عصر

 

انرژی ها

تمام اتفاق هایی که دور و بر ما میوفته، نتیجه ی انرژی هاست.
دوست مون انرژی!
شغل مون انرژی!
همسر مون انرژی!
اتفاقات، دونه دونه، انرژی!


دوستان عزیز قانونی داریم در فیزیک به اسم قانون "دوبروی"!

قانون دوبروی به زبان ساده میگه که:

هر ذره در حال ساطع کردن مدام انرژی از خود است.


خودکار ، مداد، پرده، بدن من و شما و خلاصه همه چیز در حال ساطع کردن مداوم انرژی از خودشون هستند.


این انرژی ها چه هستند؟ چه کار می کنند؟

بحث مفصلی است که تا جایی که به تکنیک های موفقیت مربوط میشه، براتون توضیح میدم.


از این انرژی ها حتی عکس و فیلم تهیه شده که می بینید :

hamtaraneh.com

دستگاه عکاسی از هاله های انرژی

hamtaraneh.com

هاله های انرژی انسان

hamtaraneh.com

hamtaraneh.com


بیمارستان میلاد تهران دوربینی رو خریداری کرده که از انرژی های اطراف بدن بیماران تصویر برداری می کنه و با توجه به تحلیل اون انرژی میشه تشخیص داد که عضو بیمار و گستردگی بیماری چطور هست


در ادامه ویژگی هاله ها را بررسی خواهیم کرد! هاله های انرژی انسان دو ویژگی دارند که این دو ویژگی رو بقیه انرژی ها ندارند.


1) انرژی بدن من و شما قابل هدایت به یک سمت مشخص است.

اگر به چیز مشخصی فکر کنیم انرژی ما به سمت اون چیز مشخص میره.
خیلی وقت ها میشه که به کسی زنگ می زنیم و میگه:
- "چه خوب شد زنگ زدی!"
- " داشتم بهت زنگ می زدم!"
- "داشتم بهت فکر می کردم!"
- "حلال زاده!"
- "دل به دل لوله کشی شده!"

و نکته فوق العاده جالبش اینه که من به محض اینکه به شخص خاصی در هر جای دنیا که فکر کنم انرژی های من بلافاصله به سمت اون حرکت می کنه و بلافاصله به او میرسد بدون سپری شدن زمان. اصلا مهم نیست که من ایران باشم و طرف مقابل آمریکا باشه. در فیزیک به این میگن "جهش کوانتومی".
یعنی انرژی ما از زمان عبور می کند.
پس به محض اینکه ما به چیزی فکر کنیم انرژی ما پیش او حاضر است.

یه وقتایی دارین تو خیابون راه میرید. حس می کنید که یکی داره نگاه تون می کنه. برمی گردید می بینید که واقعا داره نگاه تون می کنه. شما چطور حس کردی که یکی داره نگاه تون می کنه؟ قبول دارین کسی که به شما نگاه می کنه، داره به شما فکر هم می کنه؟

انرژی اون شخص رو دریافت می کنید و نتیجه ی تحلیلی که مغز شما از اون انرژی می کنه، میشه حس شما. شکل پر رنگ این رو میگن "تله پاتی" که آدم ها یاد می گیرن با تبادل انرژی فکر همدیگه رو بخونن.

2) انرژی من و شما مثبت و منفی میشه ولی انرژی اجسام همیشه خنثی است.

اگر ما حالمون خوب باشه، اگر آرام باشیم، اگر داریم مهر ورزی می کنیم، اگر داریم لطفی می کنیم، اگر داریم دعا می خونیم

انرژی ما مثبت است.

اگر حالمون بد باشه، اگه داریم غر میزنیم، اگه داریم بد و بی راه میگیم، اگه عصبانی هستیم، اگه استرس داریم، اگه نگران هستیم، اگه اضطراب داریم

انرژی ما منفی است.

و اما انرژی اجسام خنثی است ولی انرژی من و شما میتونه انرژی اجسام رو هم مثبت و منفی بکنه.


آدم هایی که مثبت هستن (فکر های خوب می کنن – روحیه عالی دارن) انرژی شون مثبت است.

آدم هایی که منفی هستن (روحیه داغونی دارن) انرژی شون منفی است.


یکی از بحث های مهم موفقیت اینه که:

تا جایی که میتونی "از آدم های منفی حذر کن"

و تا جایی که می تونی "بچسب به آدم های مثبت"

چرا؟

چون انرژی اونها روی من و شما اثر می گذارد.

آدم مثبت دیدی، چی کار می کنی؟ بچسب بهش!
آدم منفی هم دیدی، در رو!

چون "افسرده دل، افسرده کند انجمنی را"

یک ماه با یه آدم غرغرو راه برو، بعد از یک ماه خودت هم راه میری، غر میزنی.

قدیم یه موضوعی بود به نام "مجاورت". اگر عارفی و یا پهلوانی بود، عده ای به نام "مرید و نوچه" دور و بر اینها بودن. این مرید ها و نوچه ها همش حس خوبی داشتن. این حس خوب به خاطر چی بود؟
به خاطر انرژی فوق العاده مثبت اون عارف و پهلوان!

هاله های انرژی در پیرامون دو قسمت از بدن ما تراکم بیشتری دارند.
چشم ها و دست ها.


دوست من زمانی که:
- حالمون خوب نیست
- عصبانیم
- غر میزنیم
چشم های ما دروازه ی انتقال انرژی منفی اند.


دوست من وقتی حالت خوب نیست حق نداری وارد خونه بشی.

به محض اینکه شما با حالت منفی وارد خونه میشی و شروع به سلام کردن به دیگران می کنید، انرژی منفی رو از طریق چشم هاتون به اعضای خونه منتقل می کنید. نتیجه این میشه که نیم ساعت بعد یا دارید میزنید تو سر همدیگه یا هر کدوم خسته و کوفته و داغون یه گوشه خونه ولو شدید!

اول کیسه زباله انرژی های منفی رو بذار پشت در، بعد وارد شو.


یه خانمی در تهران تعریف می کرد می گفت:
"
من تو خونه مون یه دونه گلدون داشتم و این گلدون رو خیلی دوست داشتم. یه سفر 4 ماهه پیش اومد که من مجبور شدم برم آمریکا و به خواهرم گفتم که من که میرم مسافرت تو هر روز بیا و این گلدون رو آب بده. خواهرم هم قبول کرد. من رفتم سفر و اومدم دیدم گلدون خشک شده! من به خواهرم میگم تو گلدون رو آب ندادی و اون میگه به خدا آب دادم!
"
من گفتم:
"
من حق رو به خواهرتون میدم. قول میدم که به گلدونه آب داده.
"
بعد از خواهرش پرسیدم:
"
خانم محترم، از خونه تون که بیرون میومدی و یه مسافت طولانی رو می رفتی که بری و یه گلدون رو آب بدی، خداییش چپ چپ گلدونه رو نگاه نمی کردی؟
"
خواهرش گفت: "دقیقا یه همچین حالتی داشتم."
گفتم "شما با انرژی منفی چشمت، گل رو خشک کردی!"

عکس این هم صادق است.
وقتی حالمون خوبه، چشم های ما دروازه انتقال انرژی های مثبت است.
وقتی حالتون بده، به عزیزاتون نگاه نکنید.
وقتی حالتون خوبه، تا می تونید به عزیزاتون نگاه کنید.


هلند بزرگترین صادر کننده ی گل جهان است. دانشمندای هلندی تستی رو انجام دادن. بچه های مهد کودکی رو بردند در مزارع گل و گفتن شما در بین مسیر هایی که بین ردیف های گل وجود داره بازی کنید و راه برید و بدوید ولی به گل ها صدمه نزنید.


دیدند جاهایی که بچه ها رو بردن و بچه ها اونجا بازی کردند، گل های اونجا هم با نشاط تر شدند و هم شاداب تر، و زود تر هم رشد کردند. نتیجه ی تحقیقات شون رو به دولت هلند اعلام کردند.


هلند بخشنامه ای رو داد به مهد کودک ها که هر مهد کودک موظف است هفته ای یک روز، مهد کودک رو تعطیل کنه و بچه ها رو ببره در مراکز پرورش گل و بچه ها اونجا بازی کنن.

دوستان عزیز، چشم های ما اگه حالمون خوب باشه، دروازه ی انتقال انرژی مثبت است و اگر حالمون بد باشه، دروازه ی انتقال انرژی منفی است.


و اما چشم زخم چیست؟

وقتی ما از درون حالمون خراب و از بیرون می خوایم نشون بدیم حالمون خوبه، نتیجه چیزی میشه به نام چشم زخم!

مثلا:
من یه نوزاد دارم، هر چی میدم میخوره، لپ از لپ دونش نمیزنه بیرون! مثل آدم های استخونی. میرم خونه فامیل. اون ها یه نوزاد دارن هم سن نوزاد من، ولی لپش مثل دو تا هلو! اونم از این هلو زعفرونی ها! میرم لپش رو میکشم و میگم "تپل مپل عمو چطوره؟" ولی تو دلم میگم "بچه بترکی! چی میدن تو میخوری!


وقتی از درون حالتون بد باشه و از بیرون بخواید نشون بدید که حالتون خوبه، چشم های ما منفی ترین انرژی های ممکن رو از خودشون ساطع می کنن.


من 20 ساله کارمند یک اداره ام. همین جور کارمند موندم. پسر عموم 5 ساله اومده توی اون اداره استخدام شده. پسر عموی من پارتی داره توی اون اداره و بعد از 5 سال بهش حکم "معاون مدیر کل" دادن! من 20 ساله اونجام ولی هنوزم کارمندم! از این گل ها دیدین که انقدر بزرگه که آدم پشتش دیده نمیشه! یه دونه از اون گل ها میخرم و میرم دم در اتاق پسر عمو، در میزنم میگم:
"پسر عمو مبارکه! حقت بود! لیاقتش رو داری! خدا رو شکر یکی از خاندان ما به جایی رسید!"
تو دلم دارم چی میگم؟ "بمیری الهی! حق من رو خوردی!"


زمانی که از درون حال مون خراب و از بیرون میخوایم نشون بدیم که حال مون خوبه، چشم های ما منفی ترین انرژی های ممکن رو از خودشون ساطع می کنه و اون انرژی منفی یه اتفاقاتی رو رقم می زند که ما بهش میگیم "چشم زخم"!


دوستان چشم خیلی قدرتمند است. مرتاض ها یه کارایی می کنن با چشم! مثلا با چشم به قطاری که داره با سرعت 80 کیلومتر میره نگاه می کنن و قطار یه دفعه متوقف میشه! این توقف ناگهانی قطار هم چشم زخم است!


پس چشم زخم وجود داره برای رفع این چشم زخم چه بکنیم؟

بعضی ها میگن نعل اسب به خودت آویزون کن!
بعضی ها میگن عینک به خودت آویزون کن!
بعضی ها میگن نمک بزار تو جیبت!
بعضی ها ...
بعضی ها ...
بعضی ها ...


و اما انرژی دست ها

بیشترین مقدار انرژی در دست ها است. بیشترین مقدار انرژی رو اول دست ها دارن و بعد چشم ها. تا به حال کسانی رو که انرژی درمانی می کنن دیدید؟

با چی انجام میدن؟
با دست.
چرا؟
چون بیشترین مقدار انرژی در کف دو دست است.

ما وقتی یه جایی از بدن مون درد می گیره، روش دست میزاریم و بعدش هم درد مون آروم میشه.

در حقیقت خودمون داریم به خودمون انرژی میدیم، بدون اینکه متوجه بشیم!

در آمریکا یه عده نوزادانی رو انتخاب کردن و به مادرها شون گفتن که روزانه حداقل 20 دقیقه این بچه ها رو نوازش کنید.
بچه هایی که نوازش میشدن، نفخ شکمشون، بی تابی هاشون، چیزهایی که بچه های کوچک رو در این سن اذیت میکنه و باعث گریه شون میشه، به شدت کمتر از بقیه بچه ها شد!

دوستان بچه هایی که زود به دنیا میان رو میگن "نارس" و این بچه ها رو میزارن توی دستگاه تا به رشد مطلوبی برسن و زنده بمونن. اما متاسفانه بیشتر این بچه ها می میرند!


در آمریکا تحقیق جالبی شد، از مادران بچه های نارس خواستند که روزانه در کنار محفظه ی شیشه ای قرار بگیرند و از سوراخ هایی که در محفظه وجود داره سر و بدن بچه شون رو نوازش کنن.
نتیجه تحقیق نشون داد که مرگ و میر بچه های نارسی که توسط مادرشون نوازش میشدن فوق العاده کمتر از بچه های نارسی بود که نوازش نمی شدند!
چرا؟

چون این بچه ها انرژی مثبت رو از طریق دست های مادرانشون دریافت می کردن. و این قضیه به صورت کاملا علمی اثبات شده که نوازش سر کودکان در رشد مغز اون ها شدیدا تاثیر مثبت دارد.


پس لطفا بچه ها و عزیزان تون رو نوازش کنید!


ای خدای تنهایی!

ارسال  شده توسط  م-ر در 90/9/28 1:48 عصر

ای خدای تنهایی!
آن زمان که همگان به انسان پشت می کنند
تنها حضور تو ....  تنهایی را طراوت می بخشد
خودت را از ما دریغ نکن......
خدایا !
دل ما را از آن خودت  و چشم ما را  نگران خودت کن...
hamtaraneh.com
 

روستایی که مردم با خوردن نان هایش دیوانه می شدند!!

ارسال  شده توسط  م-ر در 90/9/28 12:38 عصر

روستایی که مردم با خوردن نان هایش دیوانه می شدند!!

روستایی که مردم با خوردن نان هایش دیوانه می شدند!!
یک مرد با این توهم که یک مار در حال خوردن شکمش است سعی کرد خود را غرق کند. یک پسر 11 ساله قصد داشت مادربزرگ خود را خفه کند. مرد دیگری در حالی که فریاد میزد "من هواپیماهستم" خود را از پنجره...


بعد از آن که یک نویسنده کشف کرد آمریکا در طی یک آزمایش تحقیقاتی به نان های اهالی یک روستا در فرانسه LSD اضافه کرده است ، راز 50 ساله نانهای طلسم شده که باعث بروز توهم و مرگ تعدادی از اهالی این روستا شده بود فاش شد.
در سال 1951 اهالی یک روستای ساکت و زیبا در غرب فرانسه ناگهان دچار توهم و جنون شدند.در طی این حادثه حداقل 5 نفر کشته ، دهها نفر در بیمارستانها بستری و صدها نفر دچار مشکلات عدیده شدند.
ده ها سال بود تصور می‌شد نان های محلی این روستا با یک ماده روانگردان مسموم شده بود.اما بالاخره یک روزنامه نگار آمریکایی کشف کرد که CIA غذای اهالی این روستا را تحت یک آزمایش کنترل ذهن با ماده روانگردان LSD آلوده کرده است.
هنوز هم راز نان های طلسم شده در میان اهالی روستای پنت سنت اسپریت ، روستایی در شرق فرانسه مطرح است . در تاریخ 16 آگوست سال 1951 اهالی این روستا دچار توهم وحشتناکی شدند.
یک مرد با این توهم که یک مار در حال خوردن شکمش است سعی کرد خود را غرق کند. یک پسر 11 ساله قصد داشت مادربزرگ خود را خفه کند. مرد دیگری در حالی که فریاد میزد "من هواپیماهستم" خود را از پنجره یک ساختمان دو طبقه به پایین پرت کرد و پاهای خود را شکست. مرد دیگری ادعا میکرد قلب او از پاهایش خارج شده و به یک دکتر التماس می‌کرد، آنرا به سر جای خود بازگرداند.
به همین دلیل به بسیاری از اهالی این روستا لباسهای خاص بیماران روانی پوشانده شد تا از آسیب بیشتر به خودشان جلوگیری شود.

نشریه تایمز در مقاله ای که در آن زمان نوشته شده بود اعلام کرد بسیاری از بیماران در حالی که به تخت های خود بسته شده بودند فریاد می‌زدند گل های سرخی روی بدنشان جوانه میزند و سرشان به سرب گداخته تبدیل شده است.
در نهایت آلبارلی یک روزنامه نگار آمریکایی ادعا کرد این فاجعه به دلیل آزمایش تحقیقاتی بوده که توسط CIA و بخش عملیات فوق سری ارتش آمریکا انجام شده است.
دانشمندی که این توضیحات را ارائه کرده است برای شرکت دارویی ساندوز در سوئیس کار می‌کرده است و به طور مخفیانه برای ارتش آمریکا و CIA ، ماده روانگردان LSD  فراهم کرده است.
آقای آلبارلی زمانی که در حال تحقیق در مورد خودکشی مشکوک فرانک السون بیوشیمیست بخش عملیات فوق سری ارتش آمریکا بود به پرونده‌های CIA دست پیدا کرد.السون دو سال بعد از حادثه نان‌های طلسم شده خود را از پنجره طبقه سیزدهم یک ساختمان به پایین پرت کرده و به طرز مشکوکی خودکشی کرد.
آقای آلبارلی در حالی که سرگرم تحقیقات در مورد مرگ السون و آزمایش سری CIA بود با همکاران سابق السون صبحت کرد و آن‌ها فاش کردند که حادثه نان‌های طلسم شده بخشی از تحقیقات در زمینه کنترل ذهن بود که توسط CIA به انجام رسیده است.

بعد از جنگ کره ، آمریکایی‌ها برنامه‌های تحقیقاتی برای ایجاد تغییرات ذهنی در زندانیان و ارتش‌های دشمن آغاز کردند.آن‌ها برای انجام این تحقیقات LSD را در هوا پراکنده کرده و غذای محلی افراد این روستا را نیز آلوده کردند.


تقصیـر از مـا نیـست !

ارسال  شده توسط  م-ر در 90/9/28 12:29 عصر

تقصیـر از مـا نیـست !

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا،
دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را …
این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی!
باید آدمش پیدا شود!
باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا،
از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده،
کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند!
فرصت نداری صندوقت را خالی کنی!
صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اش …

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

شروع می‌کنی به خرج کردنشان!
توی میهمانی اگر نگاهت کرد
اگر نگاهش را دوست داشتی
توی رقص اگر پا‌به‌پایت آمد
اگر هوایت را داشت
اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند
توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود
اگر استدلالی کرد که تکانت داد
در سفر اگر شوخ و شنگ بود
اگر مدام به خنده‌ات انداخت
و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

برای یکی یک دوستت دارم خرج می‌کنی
برای یکی یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی!
یک چقدر زیبایی!
یک با من می‌مانی؟

گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

بعد می‌بینی آدم‌ها با تو فاصله می‌گیرند
متهمت می‌کنند به هیزی …
به مخ‌زدن ... به اعتماد آدم‌ها!
سواستفاده کردن به پیری و معرکه‌گیری …
اما بگذار به سن تو برسند!
بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را می‌فهمند بدون این‌که تو را به یاد بیاورند
غریب است دوست داشتن ...
و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن !

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...
و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛
به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

تقصیر از ما نیست؛
تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


به سلامتی کسی که......

ارسال  شده توسط  م-ر در 90/9/24 11:44 صبح

به سلامتی کسی که وقتی بردم گفت :

اون رفیق منه

وقتی باختم گفت :

من رفیقتم  . . .

.

.

.

به سلامتی کسی که بهش زنگ میزی…..خوابه

ولی واسه این که دلت رو نشکنه

میگه:خوب شد زنگ زدی….باید بیدار میشدم . . .

.

.

.

به سلامتی‌ اون بچه‌ای که شیمی‌ درمانی کرده همه ی موهاش ریخته

به باباش میگه بابا من الان شدم مثل رونالدو یا روبرتو کارلوس؟

باباش میگه قربونت برم از همه اونا تو خوش تیپ تری . . .

.

.

.

به سلامتی‌ اون پسری که وقتی‌ تو خیابون نگاهش به یه دختر ناز و خوشگل میفته

بازم سرشو میندازه پایین و زیر لب میگه: اگه آخرشم باشی‌

انگشت کوچیکه? عشقم هم نیستی . . .

.

.

.

 
به سلامتی اونایی که
چه عشقشون پیششون باشه چه نباشه
چشمشون مثل فانوس دریایی نمی چرخه . . .
.
.
.
به سلامتی دریا که همه با لبش خاطره دارن !
.
.
.
به سلامتی همه اوونایی که
دلشون از یکی دیگه گرفته
ولی برای اینکه خودشون رو آروم کنن
میگن بخاطره غروب پاییزه . . .
.
.
.
بسلامتی با ارزش ترین پول دنیا “تومن”
چون هم تو هستی توش، هم من . . .
.
.
.
به سلامتی اونایی که اگه صد لایه ایزوگامشون
هم بکنن بازم معرفت ازشون چیکه میکنه . . .
.
.
.
سلامتی اونایی که دوسشون داریم و نمیفهمن !
آخرشم دق میدن مارو !
.
.
.
سلامتی همه کلاس اولی ها که تازه امسال یاد میگیرن سلامتی درسته نه صلامتی!
.
.
.
بسلامتیه اون پسری که خواست آدم بشه
ولی یه دختر اومد تو زندگیش و نذاشت
همیشه پای یک زن در میان است !
.
.
.
سلامتی پسر بچه های قدیم که پشت لبشونو با ذغال سیاه می کردن
که شبیه باباهاشون بشن
نه مثل جوونای امروز ابروهاشونو نازک می کنن که شبیه ماماناشون بشن !
.
.
.
به سلامتی مهره های تخته نرد که تا وقتی رفیقشون تو حبس حریف به احترامش بازی نمی کنن !.......به سلامتی کسیکه تو خیالمونه ولی بیخیالمونه...
 
.
 
.

.


به سلامتی دوست خوبی که

مثل خط سفید وسط جاده است,

تکه تکه میشه

ولی بازم پا به پات میاد
.
 
.
 
.
 
 
به سلامتی باغچه ای که خاکش منم گلش تویی و خارش هرچی نامرده

و در آخر به سلامتیه دوست نازنینی که گفت:
قبر منو خیلی بزرگ بسازین…. چون یه دنیا ارزو با خودم به گور میبرم !


   1   2   3      >