پيام
شوکران تلخ
91/3/28
شوکران تلخ
شب ، شب بيست و هفتم رجب بود . محمد غرق در انديشه بود که ناگهان صدايي گيرا و گرم درغار پيچيد : بخوان! بخوان به نام پروردگارت که بيافريد ، آدمي را از لخته خوني آفريد ، بخوان که پروردگار تو ارجمندترين است ، همو که با قلم آموخت ، و به آدمي آنچه را که نمي دانست بياموخت . . . عيد مبعث مبارک باد .